نوشته شده در تاريخ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, توسط مایسا |
شيخي را گفتند : يا شيخ !! مدتي است که در شهر خشتكي بر نسوان رايج گرديده كه بدان ساپورت گويندو دخدران بسياري اين البسه بر تن ميکنند. در مذمتِ خشتكِ ساپورت چيزي بگوييد تا دخدران از پوشيدنش صرف نظر نمايند..!
 
شيخ خُروشيد و گفت: خاموش ابلهان !!!
که ساپورت را فايده بسيار است و من در مذمتش هيچ نگويم ..!
گفتند: يا شيخ ! فايده اش چيست؟؟؟؟
 
شيخ گفت: چو نسوان ساپورت پوشند، پسرها سر به زير گردند و پايين را بنگرند. چو پايين را بنگرند هم از گزندِ تيرشيطان در امان مانند هم از شرِ چاله!
 
مريدان چو اين بشنفتند سر در گريبان كرده و بي سرو صدا ليكن بِديو بديو كنان، به سطح شهر رفته و با دقتي مضاعف دآفاي ساپورت پوش ديد بزدي ..!
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, توسط مایسا |
این سامان گلریزِ تمام تفکرات من در مورد غذا رو بهم ریخته
 
 
 
 
 
 
 
نزدیک بود امروز تو آبگوشت هم دَنـــِـــت بریزم بُخورم .
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, توسط مایسا |
یکی ازفانتزیام ابنه که وقتی اردلان تمجید به طرف مقابلش میگه بگو خب،طرفم بگه خب!

 

والا ملتو اسکل کردن :|

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, توسط مایسا |

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ 1ﺳﺘـﺎﺭﻩ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ
ﮐـﺮﺩﻡ ﺗﻮ
ﺁﺳﻤـﻮﻥُ ﻣﯿﮕﻔﺘـﻢ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﻨﻪ..
ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿــﺪﻡ ﭼﺮﺍﻍ ﺩﮐﻞ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺗﻪ
ﮐﻤــﺮﻡ
ﺷﮑﺴﺖ.... :|

نوشته شده در تاريخ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:, توسط مایسا |

این ترول ها بامزه و بسیار جالب را ببینید و فقط بخندید!

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.